همه چی درهمه از عشق بگیر تا جک و کلکل دوستان این وبلاگ دیگه اپ نمیشه خیلی ممنون که تاالان همراه بودبن خدانگهدار اغا خالم معلمه (کل خانواده معلمن چی فک کردی) یه بارزنگ نقاشی داشتن یکی از این گودزیلا ها رفته نقاشی رو نشون بده گفته :خانوم دیگه چندوقته خدا دعا های مارو هم قبول نمیکنه>
تو اتوبوس بودم یه پسره میحواست به دختره شماره بده
از ماست كه بر ماست: بـابـام هـمـیـشـه عـادت داره بـعـد از نـمـاز، دسـتـش رو مـیـذاره رو سـیـنـه، ایـسـتـاده بـه هـر ۴ طـرف سـلام مـیـده، ساعت 5 صـبـح بـود، مـنـم رفـتـم تـو هـال ، بـابـام رو دیـدم داره نـمـاز مـیـخـونـه، هـمـیـنـطـوری بـا عـشـق وایـسـتـادم از پـشـت سـرش بـهـش نـگـاه مـی کـردم، نـمـازش کـه تـمـوم شـد، اول بـه هـمـون سـمـت قـبـلـه سـلام داد و بـعـد سمـت راسـت و بـه سـمـت عـقـب کـه بـرگـشـت، در حـالـیـکـه دقـیـقـا روبـرو هـم قـرار مـیـگـرفـتـیـم و مـن مـلافـه سـفـیـد رو سـرم بـود ، هـمـونـطـور دسـت بـه سـیـنـه چـرخـیـد سـمـت مـن گـفـت "الـسـلام عـلـیـک"مـنـم گـفـتـم سـلام از بـنـده اسـت حـاج آقــا ^_^ کیلیپس دختر همسایمون تو رباط صلیبی پام اگه دروغ بگم ^_^ من دلم روشنه تو اینجایی عطر پیراهنتو می شناسم هر چقدر هم که با من بد باشی هیچی کم نمیشه از احساسم کم نکن محبت چشمـــــــــاتو زندگی می چسبه اما با تو قدر یه خاطره احساســــــــم کن ببینیم کی عاشقه من یا تو؟ تو بوی زندگی می دی یه عطری تو نفسهاته اگه دور از تو هم باشم حواسم پیش چشماته خدا رو شکر تو هستی خدا رو شکر تو رو دارم من اسم زندگی مونو جنون عشق می ذارم. تازگیها تو smsها سلام مینویسن س حالا در اینده اس خالی میدن ماباید بفهمیم منظورشون چیه والله دیشب موقع سحر ،داداشم رفته بود دستشویی داشت مسواک میزد که همزمان اذان شد اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!! دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ : ” ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ “! ﯾﻪ پسره ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺟﺮﺍﺡ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺖ؟ !!
دانشجویی که توانایی اینو نداشته باشه ۲خط تقلب بکنه . . . کیلیپس دختر همسایمون تو چشماتون اگه دروغ بگم ^_^ رفیقم با مخاطب خاصش دعوا کرده بود بعد با ی تیریپ خسته وداغونی اومده بود پیش من ^_^ حالا من بهش میگم گوشیتو بده من باهاش صحبت کنم راضیش میکنم دوباره آشتی کنید ه_ه دوستمم گوشیشو داد بهم حالا ساعت چنده ؟ یک ربع ب 12 شب ^_^ من: کیمیا خانوم مرتضی ناراحته ^_^ زشته بابا شما 3 ساله باهمید.این بچه بازیا چیه درمیارید ؟؟ کیمیا:نه آقا حامد من امشب خودکشی میکنم 0_0 من: دیونه شدی ؟؟ میگم مرتضی میمیره اگه این کار رو بکنیدO_o
من: موری داداش این زده ب سیم آخر تصمیم خودشو گرفته ^_^ حالا هی دختره 5دیقه ب 5دیقه اس میده من 5 دقیه دیگه خودکشی میکنم....من3دقیقه دیگه خودکشی میکنم ^_^ ساعت 12:59 دقیه بود که دختره اس داده من 1 دقیقه دیگه خودکشی میکنم به مرتضی بگید دوسش دارم مرتضی هم سریع گوشی رو گرفت ازم گف: کیمیا منم میمیرم واست منم میرم خودکشی میکنم کیمیا:مرتضی نه . اصن بیا بیخیال شیم. اشتباه از من بود و .......... الانم ساعت 11 صبح این به اون میگه تو اول قطع کن اون ب این میگه نه تو اول قطع کن اینا روانی اَن به پایه همین میز عسلیمون قسم ^_^ یه روز با یکی از فامیلا رفتم بیرون ماشین مال ما بود ولی اون رانندگی می کرد هم اون کار داشت هم من. گفتم با هم بریم کارامونو راه بندازیم همین جوری داشت رانندگی می کرد یهو یه پسر بچه ی شیطون عین کانگرو پرید جلو ماشین اون بنده خدا هم عصبانی شد به پسره گفت کـــــــــــره خر!منم یهو از دهنم یه چیزی پرید که کاش نمی پرید! بلافاصله برداشتم گفتم خودتی !!!!!!! اونم کم نیاورد گفت با تو هم هستم!!!!! اووووووووف قرمز کره بودمااااا.......گلبولای سفیدم غشیده بودن اثن عز خجالت
عاقا پدرجان بنده امر فرمودن برو فلان روستا یکی از دوستامون یه مقدار وسیله داره براش بیار تا شهر و چند تا کار دیگه که باید انجام میدادم منم رفتم با اون بنده خدا داشتم صحبت میکردم یه توله سگی داشتن خیلی پارس میکرد منم خیلی سنگین و رنگین و متین به سبک مهران مدیری (سریال باغ مظفر) به توله سگه گفتم لال شو هاپو توله سگه هم کاملا ساکت شد و ما هم کارامونو انجام دادیم رفتیم پی زندگیمون دو روز بعد یارو زنگ زده به پدرجان گفته سگمون دو روزه پارس نمیکنه به پسرت بگو بیاد دوباره باهاش صحبت کنه که پارس کنه حالا شما خودت تصور کن این خانواده و ایل و تبار دنبال سوژه منو حالا وژدانن تو این دنیا به این بزرگی فقط همین سگه باید حرف گوش کن از آب دربیاد دیروز رفته بودیم بیرون دیدیم جمعیت جمع شدن رفتیم جلو دیدیم گشت ارشاد یه دختر رو گرفته اینم نشسته بود جلو کلانتری هی میزد تو سرش و گریه میکرد کولی بازی درمیوورد میگفت وای آبروم رفت الان بابام میاد منو با این وضع میبینه بیچاره میشم یهو یه مرده اومد جلو گفت اِ من شمارو میشناسم شما دختر فلانی هستی دیگه! دختر اینو شنید جیغ میزد وااااای آبروم رفت گریه میکرد یه پسره کرم درونش غوطه ور شد به دوستاش اشاره کرد رفت جلو گفت اِ اِ اِ منم شما رو میشناسم عجــــب شما رو چرا گرفتن عجب دنیایی شده به پدر سلام برسونید دختره روانی شد جیغ و داد قیافه اشو خودت تصور کن دیگه
بادوتاازدوستام رفتيم دانشگاه اعتراض بزنيم آخه استادبهمون داده بود 9.5 كه مثلامشروط نشيم. استادبرگه سه تامونوكشيدبيرون دوباره هركاري كردهيچكدوممون بيشتراز6نشديم. شد 6 جهنم چيزي كه باعث آبروريزي شدسه تامون آخربرگه امتحان نامه نوشته بوديم عمم فوت كرده بود نتونستيم بخونيم.استادهمچين نگاه مي كرد. بچه که بودم زیادی کارتون میدیدم … واینم بگم از مردایی که سیبیل داشتن میترسیدم .. ۶ سالم بود ..ی روز ی اقاهه که خیلی ترسناک بود جلوم نشست گف سلام اقا کوچولو منم از ترسم گفتم من گوشتم تلخه بد مزه س منو نخور بعد یهو خودمو انداختم رو زمین گفتم من مردم !! یارو انقد خندیده بود اشکش درومده بود !!!!!!!!! اقا ما سوار تاکسی بودیم داشتیم با دوستانمون حرف میزدیم که یه دختر سوار شد بعد چند لحظه دیدم سلام کرد منم سلام کردم دیدم احوال پرسی میکنه منم گفتم خیلی ممنون اغا دیدم میگه الو الو صدا نمیاد منو میگی ............
آقاجونــــــــــمو واسه شب عروسی خالم برده بودن قسمت زنونه ک طبق رسومات دخترشو ببینه بهش هم شاباش(یا ب قول باکلاساشادباش) بده هم اجازه...... زبون بسته از در ک رفته تو ازدم هرچی دختر اونجــــــابوده روشروع کرده ب بوسیدن!!!! دختراش گفتن آقاجون دخترت اونه ک لباس سفید تنشه رو مبل نشسته اشتباه گرفتی!!!! آقاجونم:چی رو اشتباه گرفتی ....اینا همه دخترامنن ...قربون همشون میرم!!!!دوباره شروع کرده هرکی دم دستش بوده..... اصن فک کردی چی شد تحریماروکم کـــــــردن ؟؟؟
پسرخالم تعریف میکرد آقا 15 سالم بود یه روز صبح از خواب بیدار شدم دیدم که ده دقیقه به 9 دیگه باشگاه فوتسالم داشت شروع میشد منم حول شدم شروع کردم به حاضر شدن که یک دفه شورته ورزشیم تو افق محو شد هر چی گشتم پیداش نکردم و خلاصه تند زنگ زدم به تاکسی واقعا" حول شده بودم سواره ماشین شدم رسیدیم به باشگاه که می خواستم به راننده پول بدم یه 5 تومنی دادم بهش بد به جای این که بگم ببخشید خرد ندارم گفتم ببخشید شرت ندارم همون موقع بود که فهمیدم فرمون ماشین خردنی یه کیلیپس دختر همسایمون تو کَبِدم اگه دروغ بگم o_0 این خاطره واسه من نیس ماها دختر عموم تعریف میکرد: چن روزی با عموم میرن شمال و موقع برگشتن از عموم اصرار که امشب راه بیوفتیم و از ماها دختر عموم هم انکار ک فردا صبح زود حرکت کنیم @@ از اونجایی که تو خونه عموم اینا حرف حرفِ دختر عمومه . عموی ما هم به ظاهر قبول میکنه ^__^ اما وختی تک تک اعضای خونه میخابن عموی من هم طی یک حرکت ابزاری و تحت تدابیر شدید امنیتی تمام ساعت های موجود تو خونه رو( اعم از ساعت گوشی ساعت دیواری ساعت مچی ساعت ماشین و...)3 ساعت عقب میکشه ^_^ همه به ظاهر ساعت 6 سبح بیدار میشن واسه حرکت ولی وختی میرسن تو ی رستوران بین راهی تازه متوجه میشن چ یه دستی از عموم خوردن 0_0 یه همچین عموی انتقام بگیر و حرف به کرسی بنشون من دارم به مین پایه میز عسلیمون قسم ملت خل شدن ررررفت!! ایـن وی چت هـم مزخرفه آ....
سر کلاس خانوم داشت در مورد تنفس مصنوعی حرف میزد آقا ما یه بار رفتیم بانک,موقع برگشت دیدیم چندتا جنتلمن دم بانک تو صف عابر بانکن.منم اومدم مثل یه پرنسس,خعلی شیک و باکلاس از در بانک بیام بیرون, روی پله ها نمیدونم یهو چی شد که مثل سیندرلا کفشم از پام کنده شد و ۶متر جلوتر از خودم افتاد تو جوب!!!!خودمم تالاپپپپپپ افتادم!!!!! خدا واست نیاره,نابود شدم. دیگه ترجیح میدادم تا خونه سینه خیز برم. جنتلمنهای نامرد هم عابر بانکو جوییده بودن.
یه روزصبح تو مدرسه سر صف وایساده بودیم ومنتظر بودیم که مراسم صبحگاهی اجرا کنن وبعد بریم سر کلاس که دیدیم مدیر مدرسه اومد بلندگو رو گرف دستش وشروع کرد به صحبت کردن وناظم مدرسه هم تو حیاط پیش ما ایستاده بود که ، دو تا از بچه ها شروع کردن با هم صحبت کردن(در حین صحبت مدیر )، یکدفه ناظم مدرسه از اون ته داد زد گفت :هی گوسفند این الاغ (یعنی مدیر)داره واسه تو عرعر میکنه آقا تا این حرف رو زد مدرسه از خنده ی بچه ها ترکید!!!!! ترور شخصیت ینی اییییین
امروز رفیقم سر کلاس خوابش میومد قاط زده بود داشت با ته خودکار می نوشت استاد اومده بود میگفت خانم کامرانی کاریت ندارم فقط بگو چیجور داری با ته خودکارت می نویسی؟ تفاوت ما با نسل جدید :
دوستم میگفت یه استاد داشتیم همش به ما دخترا که میرسید همش تیکه مینداخت خلاصش قرار شد هر وقت اومد و تیکه بارونمون کرد بریم از کلاس بیرون طی یک مراحل فشرده پسرای کلاس جان بر کف رفتن به استاد گفتن استاد دیدیم دیر اومد اومد گفتش که تو راه بودم دیدم دختراصف کشیدن گفتم چ خبره گفتن که میگن باکارت دانشجویی به دخترا شوهر میدن ماهم طبق قرارمون پاشدیم که بریم بیرون استاد برگشت گفت که کجا میرین نرین وقتش تا ساعت10بود هیچی دیگه کلاس ترکید ماهم نشستیم سرجامون خخخخخخخ عاغا جاتون خالی رفتم امتحان میان ترم ریاضی بدم مثلا هیچی دیگه استاد گفت بشینین عقب شما امتحان بدین منم به اینا درس میدم عاغاااااااااااااااا ماهم نشستیم همشو از اول تا اخر تقلب کردم بادوستام تهشم درررررست مثل انیشتن که میومد نتیجه کارشو به همه بده منم بردم به استاد دادم اما من مطمئنم بیست میشم دعا کنین خخخخخخخخخ پسره قیافش مثه باقی مونده ی پول بیسکوییت
میمونه بعد استاتوس گذاشته:
فقط خدا میدونه چن نفر سبزه هاشونو به
خاطر من گره زدن.....
بار این مسئولیت داره خفم میکن
روش درس خوندن من در ایام امتحانات :
ه به زودی زووووووووود اسم البوم خواننده ها ......... غلط کردم از محسن چاوشی
تو شاهکار خالقی تحقیر را باور نکن
بر بوم زندگی هرچیز میخواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو زنجیر را باور نکن
تا زنده ای ..در برابر کسی که به خودت علاقه ماند کرده ای مسئولی....
و بدان همه چیز فقط رسیدن و رسیدن و رسیدن نیست .... مسئولی در قبال احساس زیبایش .... ![]()
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدیدنظر یادتون نررررررره اگه مطلب خوب و جالبیم داشتین برام ایمیل کنین آخرین مطالب نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]()
|
|||||||||||||||||
![]() |